1. نخستین شرط محبّت، شناخت و آگاهی است. آدمی نمیتواند چیزی یا کسی را که نمیشناسد، دوست بدارد؛
2. شرط دوم وجود رابطه روحی میان محبّ و محبوب است که ناشی از همانندی آنها با یکدیگر است.
پیامبر
اکرم(ص) میفرماید׃ «جان آدمیان همانند سربازان هم قطارند و چون همدیگر را
بشناسند، به یکدیگر الفت مییابند و چون نشناسند، جدا میمانند».
دوستی
پیامبر و اهل بیت با این دو شرط پذیرفته است. روایات بسیاری از پیامبر(ص)
درباره مقام امام علی(ع) و اهل بیت(ع) رسیده است. این روایات، بر شناخت و
آگاهی انسان میافزاید و باعث فزونی محبّت به آنان میشود.
از سویی
دیگر، دوست داشتن اهل بیت کافی نیست. از این رو، باید یک همانندی میان آنان
و دوستدارانشان وجود داشته باشد. این همانندی، سبب دوستی است، هر چند آدمی
خود از این همگونی آگاه نباشد. بنابراین، وقتی انسان شیفته کسی میشود،
میکوشد تا همانند او شود و ویژگیهای محبوب را در خود پدید آورد.
آنان
که سر تا پا به گناه آلودهاند و از دوستی خدا و رسول و امیرمؤمنان سخن
میگویند، از منطق اسلام بسیار دورند. خدای رحمان در قرآن، محبّت را پیروی
از پیامبرش معرفی کرده و میفرماید׃
«بگو اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشاید».
نیز،
امام صادق(ع) به یارانش فرمود׃ «کسی که گناه میکند، خدا را دوست ندارد».
سپس این شعر معروف را خواند׃ «خدا را نافرمانی میکنی و میگویی من خدا را
دوست دارم ؟ به جان خودت سوگند! این کاری شگفت است. اگر محبّت تو صادقانه
بود، از فرمانش اطاعت میکردی؛ زیرا کسی که دیگری را دوست دارد، از او
پیروی میکند».
تعریف محبّت
محبّت، میل درونی آدمی است به چیزی که آن را نیکو میپندارد و بر دو گونه است׃
1. یکی «محبّت غریزی» ،که مشترک بین انسان و دیگر جانداران است و به عقل و اندیشه نیاز ندارد؛
2. دوم «محبّت اختیاری» که ویژه انسان است و بر پایه عقل و فکر و اندیشه استوار است.